.
صفحه اصلي آرشيو جستجو پيوند ها تماس با ما
 
آخرین عناوین
به بهانه تقدیر از زنان کارگر در باغ های شمال؛
زنانی که پاییز را می چینند
شمال ، خانه زن هائیست که شب ها دستکش هایشان را رفو می کنند و وصله می زنند . جائیست که چکمه های خیسشان را بعد از کار از چوبی ، وارونه می آویزند و تیغ های فرو رفته در دست هایشان را هر بار به دست های کوچک و دلسوز کودکانشان می سپارند.

هنوز خورشید خواب است که زنان شمال از خواب برمی خیزند ، وضو می گیرند و در هوای روحانی صبح به نماز می ایستند . هنوز دنیا بیدار نشده که عطر نان و چای در خانه های شمال می پیچد وهمه اهل منزل دور سفره ایی می نشینند و روز آغاز می شود . روز همه شمالی ها و روز همه زن هایی که کارگر باغ هایند و هر بار چادرهایشان را سفت تر به کمر می بندند تا از پاییز و زمستان روزهایشان به سلامت عبور کنند، با دست هایی که دیگر خیلی زنانه نیست و با چهره هایی که از سرما ، سرخ و چروک شده است .

شمال پرنده ها و رنگ ها اینجاست . سرزمینی که در آن تمام نگاهت به میهمانی می رود. به میهمانی باغ های پربرگ سبزی که از رایحه سر شارند و هرگز زیر شلاق بادهای پاییزی، قد خم نمی کنند .

اینجا دیار باران است . همان بارانی که گاه وبیگاه قطره های ریز و زلالش از روی برگ ها سر می خورند و بر سر میوه های زرد و نارنجی می نشینند وآدمی را درگیر تلاطم زیبای خویش می کنند.

نیسان حامل زنان کارگربه باغ می رسد و کارگرها یکی یکی پیاده می شوند و کار در سرمای پرسوز صبح آغاز می شود .
زن ها، جعبه ها را پای درخت ها می گذارند و چیدن بار را از شاخه های پایین تر آغاز می کنند و بعد بالای نردبان ها می روند و هربار که سطل هایشان از میوه پر گشت ، آن رابرداشته و در جعبه ها خالی می کنند .

وقتی به باغ می آیی وبه این همه زیبایی سبز و معصومانه زل می زنی، چیزی مثل شعف در رگ های تنت می دود . عمیق نفس می کشی و چشم هایت انگار باغی مرطوب ازمیوه های صبح می شود . انگار از خودت دور می شوی و دوباره به دنیا می آیی. سرتاپایت بوی عطر می گیرد. به سرزمین تازه ایی پا می گذاری . به سرزمینی که آدم در آن درخت را باور می کند؛ با تمام شاخه هایی که به سمتش می آیند و انگار می خواهند با او دست بدهند .

باغ پر از تکاپوی زنان و مردان کارگر است . پر از آمدن و رفتن هایی که توقفی ندارد. اینجا مملو از سبدها و کیسه هایی ست که مدام پرو خالی می شوند . مملو ازآدم هایی که فقط برای کار کردن وعرق ریختن آمده اند و انگار یکدیگر را نمی بینند .

جعبه ها تمام شده است . آنطرف دارند کیسه ها را روی زمین پهن می کنند و دورش را با حصاری می پوشانند تا باقی محصولات چیده شده را آنجا جمع آوری کنند. نردبان ها از روی درختی به درخت دیگر منتقل می شود و تند تند میوه ها از شاخه ها جدا می گردد.

داستان کاشت و برداشت اینگونه سخت و زیباست. اینگونه در شمال، گندمزارها ، شالیزارها وباغ ها با زندگی ات گره می خورند و با وجودت یکی می شوند . اینجا اینگونه غرق در طبیعت می شوی و از سپیده تا ستاره ، دویدن هایت ادامه می یابد .

وقت نماز و ناهار است. یکی از زنان آنطرف مشغول پهن کردن غذاست . سفره صاحبخانه از نان وعدسی و گردو پر می شود و کسی کمی دورتر، آتش روشن می کند وبقیه کارگرها ، خسته و گرسنه از راه می رسند.

از انبوه لباس هایی که پوشیده اند تا سرمای پرسوز، جانشان را کمتر بلرزاند که بگذریم ، دست هایشان با وجود دستکش ها پر از زخم و خراش است . این خراشیدگی ها ، یادگار میوه های لابه لای درختان است. آن گاه که شاخه های خشکیده میان برگ ها شیطنت می کنند و از تیغ های درخت هم نامهربان تر می شوند .

اینجا شمال است. بوی باغ ، جانت را پر می کند پس بی اختیار دست در دست درختان شادمانه درمیان دنیایی سبز و آبی قدم بر می داری . دیگر خودت نیستی و تمام ذهنت نقاشی می شود. تمام پاییز و زمستانت . دیگر دلت هیچ چیز نمی خواهد . برای دوست داشتن دنیایی را دیده ایی که شبیه به رویاست. پس کمی چشم هایت را می مالی که مطمئن شوی اینجا زمین است با این هوای تازه ومه آلودی که احاطه ات کرده است.

شمال بوی لیمو می دهد . بوی نارنج هایی که عطرشان دنیا را زیر و رو می کند . شمال ،همین درختان پیریست که کودکان ، پرتقال های قاچ خورده اش را جمع می کنند و در زنبیل های خود می ریزند .

شمال ، خانه زن هائیست که شب ها دستکش هایشان را رفو می کنند و وصله می زنند . جائیست که چکمه های خیسشان را بعد از کار از چوبی ، وارونه می آویزند و تیغ های فرو رفته در دست هایشان را هر بار به دست های کوچک و دلسوز کودکانشان می سپارند.

در این میان زندگی هم با آنها شوخی ها می کند چرا که وقتی برای جمع آوری محصول به زیر درختان می روند ، گاهی سرهایشان به شاخه ها می چسبد و گاهی هم لباس هایشان پاره می شود.

نزدیک عصر است و زنان هنوز در تلاطمم اند. عده ای سطل ها را می آورند و جعبه ها را جابجا می کنند و عده ای روی چهار پایه ای نشسته اند و سبدهای بار را آرام و دقیق از میوه ها پر می کنند تا لک برندارد و نپوسد. این زن ها حتی ناخن هایشان را برای خراب نشدن محصول ، کاملا کوتاه می کنند.

جعبه های نصفه ، ذره ذره پر می شود و کیسه های مرکبات کنار هم زیر درختی انباشته می گردد. به نظر می رسد پایان کار است، چون از دور صدای آمدن تیلر و نیسان می آید. کارفرما هم آمده است. همه با هم جعبه های محصول را سوار ماشین ها می کنند.
زن ها کم کم آماده می شوند که بروند. کارفرما ، میوه های ترک خورده را بین تمام کارگران تقسیم و دستمزد روزانه شان را با یک خسته نباشید ، تسویه می کند.

هوا دارد کم کم تاریک می شود که زن ها دوباره پشت نیسان می ایستند که باغ را ترک کنند. خستگی و سرما از نگاه تک تک آنها بیرون می ریزد . چیزی از انرژی صبح در وجودشان باقی نمانده و حالا که ماشین از کوچه باغ های روستا می گذرد، سکوت سنگین تری از صبح در جمع حاکم می شود. اینجا شمال است.

رقیه توسلی –روزنامه نگار


ایمیل مستقیم :‌ info@shomalnews.com
شماره پیامک : 5000592323
 
working();
نظرات خوانندگان :

نا شناس 6 دي 1391
آقای گزارشگر خیلی وقت که کارگران با مینی بوس می آیند هنتا نیسان
امیر. . 6 دي 1391
سلام خدا بر شیر زنان زحمتکش شمالی که الحق والانصاف دوشا دوش مردان به یاری مردانی از دیار علویان ایستادند ، مادران شهیدی که از جان مایه گذاشتند و چه با اخلاص به عقیده بنده زنان شمالی مدیر اخلاق ، سنبل اعتقاد ، مسیر روشنی در راه خدا هستند
نا شناس 6 دي 1391
متن خوبی بود متشکرم
محمد 7 دي 1391
زیبا و واقعی بود
محمد قاسمي دارابي 9 دي 1391
سلام زنان شمال مظهر صداقت و پاكي اند ان شائ الله خداوند به انها بدني سالم و روح پاك عطا كند
الف-الف 9 دي 1391
بسيار زيبا بود. قلم و ذهن زيبايي داريد.
یوسفی 9 دي 1391
سلام متن زیبایی بود.به نظر بنده و تا جایی که دورادور شاهد می باشم زنان شمالی در بعضی از موارد حتی سخت تر و جدی تر از مردان در پیشبرد مسائل اقتصادی خانواده ایفا نقش می کنند.جا دارد یک خسته نباشید جانانه تقدیمشان گردد.
یوسفی

ارسال نظر :
پاسخ به :





نام : پست الکترونیک :
حاصل عبارت روبرو را وارد نمایید :
 
working();

« صفحه اصلي | درباره ما | آرشيو | جستجو | پيوند ها | تماس با ما »
هرگونه نقل و نشر مطالب با ذكر نام شمال نيوز آزاد مي باشد

سامانه آموزش آنلاین ویندی
Page created in 0.264 seconds.